۱۳۹۵ دی ۱۱, شنبه

دکترغنی چی‌گونه جنرال عطا را کابل‌نشین کرد ؟


چرخش استاد عطا به سوی ارگ، یک شبه اتفاق نیفتاد؛ پروسه یی بود که ایشان را ظرف چند ماه، ده سال پیر ساخت. بعد از یک رشته پرخاش گویی های پسا انتخابات بین دکترغنی و عطا نور، درمشوره با جامعه جهانی، فیصله شده بود که ثروت های نقدی عطا نور دربانک های خارجی قرنتین شود. سرمایه های ایشان چند ماه در بانک های امارات منجمد و از دسترس استاد عطا خارج شده بود. ایشان واقعاً شبه عذاب رستاخیز موعود را تجربه کرد. این به هم ریزی درونی تا آن جا گدازنده شده بود که برای استاد عطا از آن سرمایه های عظیم، ماهانه فقط دو هزار دالر جیب خرج تأدیه می شد. رنج دنیا داران را، دنیاداران دانند.

استادعطا هوشیاری تاریخی از خود بروز داد و درآستانۀ تحولات توفانی در محور استراتیژیک شمال، با اجندای جامعه بین المللی و تیم آشیان گزیده در ارگ کابل، پیمان هم سرنوشتی بست. کنارآیی با بازیگران، طلسم خود را عیان کرد و ثروت های عظیم مالی استاد عطا از انجماد بیرون شده است. پیشروی یا دفن سیاسی استاد عطا درگرو همین سرمایه هاست.
تلخی وتعب امیر اسماعیل خان از بابت جاذبۀ پول های زندانی در بانک های دوبی، از توان هزار بیت و قصیده برنیاید. اگر از فهرست گیری نقد وجنس اسماعیل خان حاشیه برویم، درین گزارش به مورد کوچکی اشاره می کنم.
پس از سقوط طالبان، مرحوم میرویس صادق فرزند امیراسماعیل به وزارت هوانوردی رسید. میرویس، بی آن که امیر را درجریان بگذارد، دو صد وپنجاه میلیون دالر از دارایی «شخصی!» خویش را دربانک دوبی به امانت سپرده بود. مرگ ناگهانی ایشان، حساب وکتاب دارایی های وی را به هم زد. اسماعیل به عنوان وارث میرویس، برای موجودی نقدینه ها با مقامات بانک درتماس شد؛ اما متصدیان بانک به رؤیت قوانین جاری بانکداری نسبت به تملک و صلاحیت اسماعیل خان بر پول های میرویس، روش احتیاط وانکار درپیش گرفت. فرزند میرویس خیلی کوچک بود و تا رسیدن به سن قانونی، پول از دسترس اسماعیل خان خارج شده است. حالا ممکن است گره قضیه باز شده باشد.
مقارن انتخابات ۲۰۰۹ اسماعیل خان به دکتر عبدالله که در برابر حامد کرزی خودش را نامزد ریاست جمهوری کرده بود، مراجعه کرد که درازای حمایت از وی در انتخابات، راهی را پیدا کند که پول های قرنتینه میرویس درصلاحیت پدرش آورده شود یا معادل آن در صورت پیروزی دکترعبدالله، به وی از حساب دولت یا پول اپراتیفی انتخاباتی داده شود. دکترعبدالله ابراز عجز کرد. درین گیرودار، حامد کرزی گوش تیز کرد و به اسماعیل خان گفت که دنبال عبدالله را رها کن… من یک راهی برای «بچت» شدن پیسه شما پیدا خواهد کردم. بعد از انتخابات، کرزی با مقامات بانک دوبی برای ترخیص پول ها در تماس شد؛ اما بانکداران، همان پاسخی را که به اسماعیل خان داده بودند، به کرزی هم دادند. این درد بی درمان درحالی در حال عود کردن است که گفته می شود که مفاد ۲۵۰ میلیون دالر میرویس، به چند صد میلیون دالر بالغ می شود.
همین کهنه درد غیرقابل بیان، امرالله صالح را نیز خاموشانه سوهان میزند. مشارالیه، لیل ونهار سالیان تقلا برای کسب دو بارۀ یک موقعیت دندان بگیر را در عذاب الیم از دست رفتن چهارمیلیون دالر سپردۀ مالی خویش به «خالدمالی»- آن دریا نوش تشنه لب- سپری می کند. هرچند نقدینۀ امرالله درمقایسه با سرمایه های عطا واسماعیل خان، درحکم یک دهن نصوار است؛ ولی برای امرالله مبلغ کمی نیست. موارد دیگری نیز دررابطه به کارکرد های امرالله در دسترس است که علی العجاله به فرصت بعدی حواله می شود.
زمانی که پای امرالله از ریاست امنیت ملی کنده شد، شش میلیون دالر پول اپراتیفی را با خودش به خانه آورد. امریکایی ها به هدف استرداد پول، مدتی به استجواب وی، ظاهراً خود را سرگرم کردند؛ اما ( با یک معامله یی نرم) بی سروصدا پا عقب کشیده ماجرا مختومه  تلقی گردید. امرالله قبل ازین ماجرا، خود  را درجال سرمایه گزاری انداخته بود. او در زمانی که متولی ریاست امنیت ملی بود به خالد، مشهور به «مالی» چهار میلیون دالر داده بود تا وارد چرخه سرمایه گزاری کرده و مفاد آن را ماهوار به حسابش بیفزاید. اما خالد مالی چهار میلیون را دالر را به طور دربست قورت داده کار امروز را به گردن فردا و امور فردا را به حساب پس از فردا گره زده است. اکنون از سرنوشت «تن پیشه» وفایدۀ آن به درستی خبری نیست. حال کم وبیش می توان حکمت تلاش های امرالله برای نزدیکی به استاد عطا را درک کرد. آن خالد کارکشته، شریک سرمایه گزاری استاد عطا است.

دیپلوماسی افغانی

هیچ نظری موجود نیست: