۱۳۹۵ آذر ۲۴, چهارشنبه

آرزو مندم تا مسلمانان به عمق فاجعه پی ببرند





نویسینده : محمد در وازی
بالاخره ساکنان بومی یک شهر را در گوشهء ان شهر محاصره کرده اند انسان ها مانند پلاستیک های تکدس شده در کوچه های تنگ میمانند. سربازان پیادهء ائتلاف غدر بن المللی را ملیشه های علوی وبسیج شدگان حکومت ایران متشکل از ملیشه های لبنانی وافغانی تشکیل میدهند که فقط تعداد افغان های ان بین شش تا هفت هزار است جوی خون جاریست. زنانی تا قبل ازاینکه مورد تجاوز قرار گیرند خود را میکشند .کودکان بی سر پرستی هر درو دیوار را به اغوش میکشند. طبق آمار سازمان ملل که رسما در این جنگ سهیم است وکم ترین ارقام تلفات را بیان میدارد تعداد کودکان که در کوچه ها اعدام شده اند به صدو سی تن میرسد.
این ساکنان بومی حلب داعشی نیستند .سالهاست با داعش رسما جنگیدند .القاعده نیستند رسما القاعده را طرد کردند. اینان حلبی های اصیل اند که پنج سال قبل خواهان زوال دکتاتوری و حکومت دمکرات شدند .و گناه آنان این بود که اهل سنت بودند. 


آری صفحهء مقاومت مظلوم ترین مردم این قرن با قتل عام بسته میشود.اینان مردمان سلحشوری بودند.نزدیک به یک سال تمام زیر حملات هوای روسها که تعداد روزانهء ان از مرز صد بمبارد در روز میگذشت قرار داشتند.هوا پیماهای ائتلاف ناتو کاملا همردیف لوجیستکی و حتی سهیم در هدف قرار دادن فرماندهان مقاومت حلب بودند.و این سلاحی بود که مزدور های خود فروخته ,دشمنان دیرین اهل سنت,بوی نبردگان از الفبای انسانیت ,شریکان ساخت گروه تروریستی داعش, را مسلط بر اشغال حلب ساخت .روسها تا اخرین مرحله خروج افراد ملکی را نپذیرفتند,اظهارات نطامی اخیر کاملا از زبان سخنگویان ارتش روسیه بود ,وزارت خارجهؤ روسیه به وزارت دفاعی بدل شده بود روسها برای تشتیت انتباه و درتبانی با ناتو از شهر پالمیرا عقب نشینی کردند تا در دست داعش سقوط کند وده ها عراده جات داعش از صحراها آسوده بسوی پالمیرا بیایند. و این جنایت بزرگ قرن در حلب خاموش بگذرد .
حلبی ها چرا تسلیم نشدند؟ حلبی ها داستان تسلیم شدن هشتصد سرباز مسلمان بوسنیایی در شهر سربرینچا را بیاد دارند که بیست سال قبل با ضمانت سربازان هالندی تسلیم شدند و ملیشه های صربی به فرماندهی رادتکو ملادیچ در یک شبِ زمستانیی سرد نه فقط ان هشتصد تسلیمی را بلکه هشت هزار زن و مرد و کودک مسلمان را بعد از تجاوز دسته جمعی که سگ هارا بر بعضی زنان وادار به تجاوز ساختند, قتل عام کردند .
اگر جهان متمدن در شعار محو تروریزم صادق میبود چنین جنایتی را در پیوند به سوریه مرتکب نمیشد .
من به حیث یک انسان و سپس به حیث یک مسلمان قطرات اشک را بر مرقد عدل و انصاف وجدان میریزانم و ارزو مندم تا ما مسلمانان به عمق فاجعه ها پی ببریم. این درد مشترک را فرصتی پنداریم تا از دشمنان ایمان برائت جوییم و ترک تملق غداران کنیم .وخون زدائی تیغ سفاکان منحوس که زیر نقابِ کاذب هویت و تبار و زبان و مدنیت پنهان شده اند را رها کنیم .
افتاب دین محمد افول نخواهد کرد (و لو کره المشرکون) هر چند که مشرکان آرزو برند. (فان تولوا فقل حسبی الله ).
با سپاس از پیام آزادی

هیچ نظری موجود نیست: