مهمتر از همه آنچه که با موضوع علم و دانش نشر گردید، رویارویی همه
جانبه اسلام با خرافات و دجالی بوده که در عصر
جاهلیت از بازار گرمی برخوردار بوده است. و در سایهی بسیاری از ادیان آسمانی تحریف شده و فلسفهها و مذاهب ساخته و پرداخته ذهن بشری دجالان و سودجویانی بوده و هستند که خرافاتی مانند کفشناسی، طالعبینی، سحر و جادوگری را در میان مردم ناآگاه ترویج نموده و مینمایند و در ذهن مردم چنان تلقین میکنند که توانایی کنارزدن پرده غیب را دارند و میتوانند اسرار سینهی دیگران را کشف کنند و کارهای خارقالعاده و خلاف سنت و قوانین خداوند (جل جلاله) و نظام هستی را انجام بدهند.
اما اسلام با همه توان خود با معامله این کالای بنجل (نامرغوب) و تباهیآور مخالفت نمود و بر دکان دکانداران فریبکار این بازار قفل و زنجیر نهاده است. و بر پیشانی تاجران حرفهای و دلالان فریبکار این بازار مُهر سفاهت و کالاهای پوچ و بیارزش آنها را مصادره نموده و در شب تاریک جهالت آفتاب تابان سنتهای بدون دگرگونی خداوند در عرصههای هستی چهرهی زشت دجالان و فریبکاران را برای اندیشمندان و آگاهان و اهل ایمان نمایان کرده و آنان را متوجه این حقیقت گردانیده که بهجز خداوند (جلا جلاله) هیچکس از اسرار غیب و نهانیها خبر ندارد و همه خیر و نیکیها در احترام و بکارگیری سنتها و قوانین خداوند و در مراعات اصل اسباب و مسببات قرار دارد.
امام بخاری از “مغیره بن شعبه” نقل مینماید که گفته است: درست در همان روزی که ابراهیم فرزند رسول الله )صلى الله علیه وسلم( از دنیا رفت “خورشید گرفتگی” روی داد. برخی از مردم گفتند: بهخاطر مرگ ابراهیم بوده که خورشیدگرفتگی پیش آمده است. وقتی رسول خدا )صلى الله علیه وسلم( باخبر شد فرمود: “آفتاب و ماه دو نشانه از نشانههای (آفریدگاری) خداوند هستند، بهخاطر مرگ و زندگی هیچکس گرفته نخواهد شد.”
بدین ترتیب رسول الله )صلى الله علیه وسلم( با این اوهام خرافات در میان مردم که آفتاب و ماه بهخاطر مرگ بزرگان گرفته میشوند، مقابله فرمود و آن را بیاساس دانست و تأکید فرمود که آنان آیات و نشانهای از نشانههای قدرت و عظمت خداوند هستند و بر اساس قوانین و سنتهای او در گردشند.
و اینک به برخی دیگر از فرمودههای رسول الله )صلى الله علیه وسلم( در این رابطه اشاره مینماییم:
“عراف” هم تقریباً مشابه کاهن است و برخی میگویند، به ساحران گفته میشود و “بغوی” میگوید: “عراف کسی است که مدعی است از طریق حدس و تخمین و برخی وسایل نشانههایی را از دزد و قاتل و محل اختفای اموال دزدیده شده، را میداند.”
حکم منجم هم همچون کاهن و عراف است، منجم کسی است که به گمان خود از طریق اسرار ستارگان و تأثیراتشان بر روی زمینیان میتواند آینده دیگران را پیشبینی کند، و برخی منجم و کاهن را یکسان میدانند.
در حدیث آمده است که: “هرکس به دنبال منجمگری برود به دنبال سحر و جادوگری رفته و هرچه بیشتر ادامه بدهد، بیشتر به آن مبتلا میشود.” (رواه احمد و ابن ماجه و ابوداود)
منظور از منجمی در اینجا دانش کیهانشناسی و ستارهشناسی نیست، دانشی که بسیاری از علمای مسلمان در آن پیشگام بوده و از خبرگی خاصی برخوردار بودند. دانشی که در دنیای معاصر دامنهی مباحث و بخشهای مختلف آن بسیار گسترده شده است. و در واقع دانشی است که براساس مشاهده و تجربه و قیاس و بکارگیری ابزارآلات پیشرفته استوار است و از این طریق آن انسان معاصر توانست بر روی کره ماه پیاده شود و برخی از خاک و سنگ آن را برای تجربه و تحلیل و آزمایش با خود به زمین بیاورد.
فعالیتهایی که برای آگاهی از منظومه شمسی و دیگر ستارگان صورت میگیرد، هیچگونه منافاتی با حقایق دینی و قواعد شرعی و نصی در قرآن یا سنت ندارد.
نمیخواهم به آیه ۳۳ سوره “الرحمن” استدلال نمایم که میفرماید: [یَٰمَعۡشَرَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ إِنِ ٱسۡتَطَعۡتُمۡ أَن تَنفُذُواْ مِنۡ أَقۡطَارِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ فَٱنفُذُواْۚ لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلۡطَٰنٖ] (الرحمن: ۳۳)
ترجمه: {ای گروه جنیان و انسان اگر میتوانید از کرانههای آسمانها و زمین بیرون بروید، این کار را بکنید! ولی بجز به وسیله توانایی و امکانات به آن موفق نخواهید شد.}
نمیگویم که منظور از «سلطان» در این آیه (علم) است، هرچند برخی از علمای معاطر «سلطان» را اینگونه تفسیر میکنند.
ظاهراً ساختار آیه به وضوح بیانگر این است که روی خطاب خداوند با جن و انس در آخرت است نه در دنیا و در اصطلاح آنرا “خطاب تعجیزی” یعنی ارایه چیزی به مخاطب که توانایی انجام دادنش را ندارد، مینامند.
یعنی آنان توانایی فرار از اجرای عدالت خداوند را ندارند و نمیتوانند از جهان هستی که آفریدهی خداوند است خارج شوند و تنها با برخورداری از قدرتی در حد قدرت خداوند است که توانایی این کار را خواهند داشت و قطعاً آنان از چنان قدرت و توانایی برخوردار نیستند و در نتیجه مقهور قدرت و عدالت خداوند میشوند.
اما پیاده شدن بر روی کره ماه به معنی خارج شدن از آسمانها نیست، زیرا آنانی که با سفینه “آپولو” بر روی کره ماه پیاده شدند در واقع همچنان در محدوده منظومه شمسی قرار داشتند و بر روی نزدیکترین کره زمین پیاده شدند.
بهتر آن است که دیدگاه دین خداوند در مورد دانش ستارهشناسی و تسخیر فضا از لابلای آیاتی که در مورد قرار داده شدن آفرینش و آفتاب و ماه و به ویژه ستارگان در اختیار انسان، جستجو شود، که آیات بسیاری میباشند.
منظور از این توضیحات آن بود که نجومی که در اسلام بخشی از سحر قلمداد شده، شبه علمی است که به تأثیر ستارگان ارتباط پیدا میکند و به تسخیر و سیر و گردش آنها نمیپردازد. (فیض القدیر، ج ۳ ص ۲۵۶)
معارف و رهنمودهایی که بیان شدند، شأن و شایستگی آن را دارند که فضای روانی و فکری و اجتماعی لازم را برای گسترش اندیشهی علمی و زندگی اندیشمندانه و آگاهانه فراهم نمایند و ما عملاً مصداق و تبلور آنرا در تمدن پویا و همهجانبه و هماهنگ کننده اسلامی مییابیم، تمدنی که زمین را به آسمان ارتباط بخشیده و علم و ایمان را باهم هماهنگ گردانیده و ماده و روح را با هم در آمیخته است.
با سپاس از الاصابه
جاهلیت از بازار گرمی برخوردار بوده است. و در سایهی بسیاری از ادیان آسمانی تحریف شده و فلسفهها و مذاهب ساخته و پرداخته ذهن بشری دجالان و سودجویانی بوده و هستند که خرافاتی مانند کفشناسی، طالعبینی، سحر و جادوگری را در میان مردم ناآگاه ترویج نموده و مینمایند و در ذهن مردم چنان تلقین میکنند که توانایی کنارزدن پرده غیب را دارند و میتوانند اسرار سینهی دیگران را کشف کنند و کارهای خارقالعاده و خلاف سنت و قوانین خداوند (جل جلاله) و نظام هستی را انجام بدهند.
اما اسلام با همه توان خود با معامله این کالای بنجل (نامرغوب) و تباهیآور مخالفت نمود و بر دکان دکانداران فریبکار این بازار قفل و زنجیر نهاده است. و بر پیشانی تاجران حرفهای و دلالان فریبکار این بازار مُهر سفاهت و کالاهای پوچ و بیارزش آنها را مصادره نموده و در شب تاریک جهالت آفتاب تابان سنتهای بدون دگرگونی خداوند در عرصههای هستی چهرهی زشت دجالان و فریبکاران را برای اندیشمندان و آگاهان و اهل ایمان نمایان کرده و آنان را متوجه این حقیقت گردانیده که بهجز خداوند (جلا جلاله) هیچکس از اسرار غیب و نهانیها خبر ندارد و همه خیر و نیکیها در احترام و بکارگیری سنتها و قوانین خداوند و در مراعات اصل اسباب و مسببات قرار دارد.
هیچ جای شگفتی نیست که در کتابهای روشنگر سنت رسول الله )صلى الله علیه وسلم( امثال اینگونه احادیث را مییابیم.
امام بخاری از “مغیره بن شعبه” نقل مینماید که گفته است: درست در همان روزی که ابراهیم فرزند رسول الله )صلى الله علیه وسلم( از دنیا رفت “خورشید گرفتگی” روی داد. برخی از مردم گفتند: بهخاطر مرگ ابراهیم بوده که خورشیدگرفتگی پیش آمده است. وقتی رسول خدا )صلى الله علیه وسلم( باخبر شد فرمود: “آفتاب و ماه دو نشانه از نشانههای (آفریدگاری) خداوند هستند، بهخاطر مرگ و زندگی هیچکس گرفته نخواهد شد.”
بدین ترتیب رسول الله )صلى الله علیه وسلم( با این اوهام خرافات در میان مردم که آفتاب و ماه بهخاطر مرگ بزرگان گرفته میشوند، مقابله فرمود و آن را بیاساس دانست و تأکید فرمود که آنان آیات و نشانهای از نشانههای قدرت و عظمت خداوند هستند و بر اساس قوانین و سنتهای او در گردشند.
و اینک به برخی دیگر از فرمودههای رسول الله )صلى الله علیه وسلم( در این رابطه اشاره مینماییم:
- “از هفت کار هلاککننده دوری کنید!” خدمت ایشان گفته شد: “که آن هفت چیز کدامند؟” فرمود: “شریک قایل شدن برای الله (جل جلاله) و سحر و جادوگری و….” (رواه الشیخان و غیرهما عن ابی هریره)
- “هرکس چیزی را گره بزند و در آن فوت کند، سحر و جادوگری نموده و هرکس که سحر و جادوگری نماید، دچار شرک میشود، و هرکس به چیزی تعلق خاطر پیدا نماید، به آن سپرده میشود.” (رواه النسایی من روایه الحسن عن ابی هریره)
- “هرکس پیشگویی کند یا به پیشگو مراجعه کند، یا فالگیری و کفبینی نماید یا به فالگر و کفبین مراجعه نماید و هرکس به نزد کاهن و جادوگری برود و آنچه را که آنها میگویند تصدیق کند، به آنچه که بر محمد نازل شده کفر ورزیده است.” (رواه البزار و الطبرانی الترغیب و الترهیب ۴۳۸۸)
- “کسی که به پیشگو و فالگیر مراجعه کند و چیزی را که میگویند تصدیق نماید، براستی آنچه را که بر محمد نازل شده است انکار کرده است.” (رواه ابوداود النسایی و الترمذی و ابن ماجه و الحاکم)
- “هرکس به فالگیر و جادوگری مراجعه نماید و او را تصدیق کند، نماز چهل شبانه روز او پذیرفته نمیشود.” (رواه مسلم)
- از ابن مسعود روایت شده است که: “هرکس به پیشگو و فالگیر یا جادوگری یا کاهنی مراجعه کند و به آنچه که او میگوید باور داشته باشد به آنچه که بر محمد نازل شده کفر ورزیده است.” (رواه الطبرانی فی الکبیر)
تعریف کاهن، عراف و منجم
“کاهن” به کسی گفته میشود که از برخی نهانیها خبر میدهد و گاهی سخن او درست از آب درمیآید و در بسیاری موارد هم سخن او نادرست است و ادعا میکند که آن خبرها را جنها به او میدهند.“عراف” هم تقریباً مشابه کاهن است و برخی میگویند، به ساحران گفته میشود و “بغوی” میگوید: “عراف کسی است که مدعی است از طریق حدس و تخمین و برخی وسایل نشانههایی را از دزد و قاتل و محل اختفای اموال دزدیده شده، را میداند.”
حکم منجم هم همچون کاهن و عراف است، منجم کسی است که به گمان خود از طریق اسرار ستارگان و تأثیراتشان بر روی زمینیان میتواند آینده دیگران را پیشبینی کند، و برخی منجم و کاهن را یکسان میدانند.
در حدیث آمده است که: “هرکس به دنبال منجمگری برود به دنبال سحر و جادوگری رفته و هرچه بیشتر ادامه بدهد، بیشتر به آن مبتلا میشود.” (رواه احمد و ابن ماجه و ابوداود)
منظور از منجمی در اینجا دانش کیهانشناسی و ستارهشناسی نیست، دانشی که بسیاری از علمای مسلمان در آن پیشگام بوده و از خبرگی خاصی برخوردار بودند. دانشی که در دنیای معاصر دامنهی مباحث و بخشهای مختلف آن بسیار گسترده شده است. و در واقع دانشی است که براساس مشاهده و تجربه و قیاس و بکارگیری ابزارآلات پیشرفته استوار است و از این طریق آن انسان معاصر توانست بر روی کره ماه پیاده شود و برخی از خاک و سنگ آن را برای تجربه و تحلیل و آزمایش با خود به زمین بیاورد.
فعالیتهایی که برای آگاهی از منظومه شمسی و دیگر ستارگان صورت میگیرد، هیچگونه منافاتی با حقایق دینی و قواعد شرعی و نصی در قرآن یا سنت ندارد.
نمیخواهم به آیه ۳۳ سوره “الرحمن” استدلال نمایم که میفرماید: [یَٰمَعۡشَرَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ إِنِ ٱسۡتَطَعۡتُمۡ أَن تَنفُذُواْ مِنۡ أَقۡطَارِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ فَٱنفُذُواْۚ لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلۡطَٰنٖ] (الرحمن: ۳۳)
ترجمه: {ای گروه جنیان و انسان اگر میتوانید از کرانههای آسمانها و زمین بیرون بروید، این کار را بکنید! ولی بجز به وسیله توانایی و امکانات به آن موفق نخواهید شد.}
نمیگویم که منظور از «سلطان» در این آیه (علم) است، هرچند برخی از علمای معاطر «سلطان» را اینگونه تفسیر میکنند.
ظاهراً ساختار آیه به وضوح بیانگر این است که روی خطاب خداوند با جن و انس در آخرت است نه در دنیا و در اصطلاح آنرا “خطاب تعجیزی” یعنی ارایه چیزی به مخاطب که توانایی انجام دادنش را ندارد، مینامند.
یعنی آنان توانایی فرار از اجرای عدالت خداوند را ندارند و نمیتوانند از جهان هستی که آفریدهی خداوند است خارج شوند و تنها با برخورداری از قدرتی در حد قدرت خداوند است که توانایی این کار را خواهند داشت و قطعاً آنان از چنان قدرت و توانایی برخوردار نیستند و در نتیجه مقهور قدرت و عدالت خداوند میشوند.
اما پیاده شدن بر روی کره ماه به معنی خارج شدن از آسمانها نیست، زیرا آنانی که با سفینه “آپولو” بر روی کره ماه پیاده شدند در واقع همچنان در محدوده منظومه شمسی قرار داشتند و بر روی نزدیکترین کره زمین پیاده شدند.
بهتر آن است که دیدگاه دین خداوند در مورد دانش ستارهشناسی و تسخیر فضا از لابلای آیاتی که در مورد قرار داده شدن آفرینش و آفتاب و ماه و به ویژه ستارگان در اختیار انسان، جستجو شود، که آیات بسیاری میباشند.
منظور از این توضیحات آن بود که نجومی که در اسلام بخشی از سحر قلمداد شده، شبه علمی است که به تأثیر ستارگان ارتباط پیدا میکند و به تسخیر و سیر و گردش آنها نمیپردازد. (فیض القدیر، ج ۳ ص ۲۵۶)
معارف و رهنمودهایی که بیان شدند، شأن و شایستگی آن را دارند که فضای روانی و فکری و اجتماعی لازم را برای گسترش اندیشهی علمی و زندگی اندیشمندانه و آگاهانه فراهم نمایند و ما عملاً مصداق و تبلور آنرا در تمدن پویا و همهجانبه و هماهنگ کننده اسلامی مییابیم، تمدنی که زمین را به آسمان ارتباط بخشیده و علم و ایمان را باهم هماهنگ گردانیده و ماده و روح را با هم در آمیخته است.
با سپاس از الاصابه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر