۱۳۹۴ فروردین ۴, سه‌شنبه

به کدامین گناه کشته شد؟/ وحید مژده

کشته شدن مظلومانهء فرخنده که در نتیجهء دسیسهء یکی از مجاوران زیارت شاه دوشمشیره و بدست گروهی جاهل خشمگین
بحدی تکان دهنده بود که نظیری برایش نمی توان تصور کرد. این شهادت وسیله ای شد تا گروهی مرتد و نامسلمان از آن بعنوان حربه ای برای اهانت به اسلام و قرآن استفاده نمایند.
فرخنده یک معلم قرآن یک دعوت گر بود. کار او سیاسی نبود که امروز گروهی از آن برای مقاصد سیاسی استفاده می نمایند. او دختری با حجاب و برخاسته از یک خانوادهء مسلمان و مجاهد بود و برای زدودن زنگار های جهل و خرافات از چهرهء اسلام واقعی قیام کرده بود اما با دسیسهء دکانداران دین فروش مظلومانه در این راه جان باخت و جاودانه شد.
جمعیت اصلاح افغانستان که فرخنده از دعوتگرانش بود یک نهاد غیرسیاسی است. این نهاد که اکثریت اعضایش را جوانان در سراسر افغانستان تشکیل می دهند، همانگونه که از نامش نیز پیداست، یک نهاد اصلاحی است برعلیه خرافات و افراط وتفریط که چهرهء پاک اسلام را خدشه دار می سازد، مبارزه می نماید.
فرخندهء شهید نیز در روز شهادتش به زیارت شاه دوشمشیره رفت تا زنانی را که در داخل زیارت رفته بودند از اعمال خرافی و شرک آلودی که بنام دین و دینداری انجام می دهند برحذر دارد. این کار بر دکاندارانی که از صدها سال و نسل اندرنسل از جهل مردم نسبت به دین با ترویج خرافات تغذیه کرده اند، گران آمد، به قرآن سوزی اش متهم کردند و به چنگ گروهی خشمگین وجاهلش سپردند تا کشته شود. بِأَيِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ ؟ به کدامین گناه کشته شد؟
این کاربه حکم شرع صورت نگرفت که امروز عده ای مرتد، دین را و قرآن را مقصر می دانند و به قرآن توهین می کنند. حتی اگر فرخنده به فرض محال دست به این کار هم می زد، نظر به حکم شرع، کسی حتی حق زدن حتی یک سیلی را هم به وی نداشت. حکم به حدود و قصاص وظیفهء قضاست نه کار عوام کالانعام.
در میان مردمی که دست به این جنایت زدند، حتی بسیاری نمی دانستند که کسی که او را می کشند، افغان است بلکه گمان می کردند که زنی مسیحی و حتی فرانسوی را به جرم قرآن سوزی می کشند غافل از اینکه در این صورت نیز بنام شرع، کاری خلاف شرع را مرتکب می شوند.
این جریان ابعادی دارد که در هیاهوی احساسات و شعار های زنده باد و مرده باد و گرمی بازار اتهام و فحش و دشنام به کسانی که در داوری شان نسبت به این جریان با احساساتی ناشی از نداشتن اطلاعات دقیق، داوری عجولانه داشتند، مجال مطرح شدن نیافت.
سوال اصلی اینست که پولیس در حالی که به آسانی می توانست فرخنده را از چنگ مهاجمین نجات دهد، چرا این کار را نکرد؟ عده ای این کار را ناشی از بی توجهی و اهمال وظیفوی پولیس می دانند اما در همین ماجرا حقایقی نهفته است که نیاز به توجه دقیق تر دارد. خانوادهء فرخنده می گویند که از طرف پولیس به آنها گفته شد که باید به رسانه ها بگویند دختر شان از سالها قبل مریض روانی بوده و با وجود سالها تداوی، صحت یاب نشده است. آنها در ابتدا همین مطلب را به رسانه ها گفتند.
از طرف دیگر پولیس به خانوادهء فرخنده گفته بود که باید شهر کابل را ترک کنند و به کاپیسا بروند زیرا ممکن است مردم به خانهء آنان حمله ور شوند و در آن صورت ممکن است پولیس نتواند از آنان دفاع نماید.
این مسایل را رسانه ها هم مطرح کردند و بعد از این جریان، وظایف قوماندان حوزهء امنیتی مربوط و تعدادی از پولیس های حاضر در صحنه به اتهام اهمال در وظیفه به حالت تعلیق درآمده است. این مسئله قابل قبول نیست که پولیس حاضر در صحنه در مدت حدود دوساعت که این بلوا بطول انجامید، از مقامات بالاتر جویای هدایت نشده باشد. اما از قراین چنین به نظر می رسد که مقامات بالای انتظامی دچار این نگرانی بودند که اگر در برابر مردم خشمگین از فرخنده دفاع نماید و او را نجات دهد، ممکن است مردم در کابل دست به قیام سراسری بزنند واوضاع از کنترول خارج شود. بنابراین حتما به پولیس حاضر در صحنه دستور داده شد تا مانع از خشم مردم نشوند و بگذارند فرخنده قربانی شود تا از قیام خشونت بار وسراسری که ممکن است حمایت پولیس از فرخنده ببار آورد، جلوگیری گردد.
حتی ممکن است وزیر داخله این عمل را دسیسه ای علیه خود تلقی نموده و گمان کرده باشد که با توجه به سابقهء سیاسی اش، اگر فرخنده را از چنگ مردم نجات دهد، او نیز به دفاع از قرآن سوزی متهم گردد…
اینکه به خانوادهء فرخنده نیز گفته شده بود تا کابل را ترک کنند، می تواند ناشی از همین نگرانی بوده باشد. درعین حال در تصاویر گرفته شده از صحنهء حادثه، درمواردی همکاری پولیس با حمله کنندگان بوضوح پیداست که همین همکاری موجب شد تا حمله کنندگان به فرخنده، جرئت بیشتر در اجرای این جنایت شنیع بیابند و با قصاوت بیشتر بر وی حمله نمایند، زیر موترش کنند و حتی پیکر بیجانش را به آتش بکشند.
حمله به کسانی که گناه شان پیشداوری احساساتی و عجولانه نسبت به این جریان بود نیز یک دسیسهء دقیق وحساب شده برای کتمان حقایق و انحراف اذهان از مسایل جدی تر است. کمیسیون موظف که برای تحقیق در مورد این شهادت مظلومانه تشکیل شده است باید این حقایق را در نظر بگیرد و از این مسایل سرسری نگذرد تا عدالت که خانوادهء فرخندهء شهید و مردم افغانستان خواهان تحقق آن اند، تحقق یابد.

با سپاس از ژمن ویب

هیچ نظری موجود نیست: